در میان تمامی مطالبات دانشجویان از خوابگاه گرفته تا شهریه و طرح و اشتغال و وام و حتی غذای دانشجویی جالب است که دولت پای مطالبات دانشجویان در رابطه با افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی ایستادهاست! در میان تمامی مطالبات دانشجویان از خوابگاه گرفته تا شهریه و طرح و اشتغال و وام و حتی غذای دانشجویی جالب است که دولت پای مطالبات دانشجویان در رابطه با افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی ایستادهاست! حالا هم بعد از وزیر و معاون آموزشی وزارت بهداشت، نوبت به معاون اجرایی رئیسجمهور رسیده که علیه افزایش ظرفیت پذیرش پزشکی نسخه بپیچد؛ همچنانکه در مراسم بزرگداشت روز دانشجو تأکید کرد: «به طور جدی پیگیر توقف موضوع افزایش ظرفیت دانشجوی پزشکی هستیم.» تأکید دولتیها بر توقف افزایش و حتی کاهش ظرفیتهای پذیرش پزشک در حالی است که همین حالا هم با بحران خالی ماندن صندلیهای تخصص مواجهیم و از آنجایی که گذراندن دوره تخصص ملزم به داشتن مدرک پزشکی عمومی است با کاهش ظرفیتهای پذیرش پزشکی عمومی لاجرم ریسک خالی ماندن صندلیهای تخصص هم بالاتر میرود!
بحران کمبود پزشک به خصوص در حوزه تخصص به جاهای باریک کشیده است. حالا دیگر کمبود پزشک در برخی از تخصصها مانند اطفال به گونهای جدی شده که انجمنها خودشان درباره در حوزه کمبود متخصص کودکان هشدار میدهند. در حوزههایی همچون بیهوشی و عفونی و طب اورژانس هم وضعیت همین است و با کمبود جدی متخصصان این حوزه مواجهیم همچنانکه صندلیهای تخصص در این رشتهها هم چند سالی میشود خالی میماند تا آینده سلامت کشور را خوفانگیزتر از قبل به تصویر بکشد!
در چنین شرایط، اما تمام ارکان تنها دولتی که رئیسجمهور آن هم یک پزشک است دست به دست هم دادهاند تا با ترجیح منافع صنفی به منافع مردم و کشور، نه فقط مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص افزایش ظرفیت پزشکی را متوقف کنند، بلکه از سال آینده ظرفیتهای پذیرش پزشکی را کاهش دهند؛ اقدامی که نتیجهای به جز عمیقتر شدن بحران کمبود پزشک ندارد!
ارکان دولت علیه منافع سلامت
پس از وزیر بهداشت و معاونان قائممقام وی حالا نوبت سایر اعضای دولت است که افزایش ظرفیت پذیرش پزشکی را متوقف یا معکوس کنند. البته که مسعود پزشکیان رئیسجمهور که خود نیز از جامعه پزشکی است برای این توقف افزایش ظرفیتها چراغ سبز نشان داده بود. حالا هم محمد جعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور در مراسم بزرگداشت روز دانشجو که در تالار دانشجو دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تأکید کرد: «با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو مخالف هستیم ضمن آنکه برای چنین افزایش ظرفیتی اصلاً فضا و کلاس آموزشی مورد نیاز وجود ندارد. دانشجوی پزشکی باید آناتومی بداند. دانشجوی پزشکی، بیمار و تجهیزات میخواهد که شرایط آن وجود ندارد.» وی ادامه داد: «قرار نیست پزشک تربیت کنیم که برود در اسنپ کار کند یا مهاجرت کند. بنابراین به طور جدی پیگیر توقف موضوع افزایش ظرفیت دانشجوی پزشکی هستیم.»
چالش کمبود متخصص در رشتههای مادر
ماجرا، اما به این سادگیها نیست. کمبود متخصص حوزه کودکان به هشدار رسیده و بحرانی شدهاست. همانگونه که یوسف مجتهدی، رئیس بیمارستان بهرامی در مصاحبهای گفته است: «با فقدان فلوشیپ جراحی کودکان مواجه هستیم. احساس خوبی نسبت به تداوم این موضوع ندارم؛ انجام اعمال جراحی کودکان در نقاط مختلف کشور یک افتخار است و نیازی به حضور بیماران در تهران نیست، اما خالی ماندن فلوشیپ جراحی کودکان سبب میشود که بیمارستانهای شهرستانها با فقدان جراح کودکان مواجه شوند.»
وضعیت رشتههای اورژانس و بیهوشی هم اورژانسی است!
علی جعفریان، قائممقام وزیر بهداشت، با اشاره به وضعیت ظرفیتهای خالی در رشتههای دستیاری گفتهاست: در سال ۱۴۰۳ بیش از هزارو۶۰۰ صندلی دستیاری در دانشگاههای کشور خالی ماندهاست. در رشته بیهوشی، از ۴۴۰ ظرفیت فقط ۱۱۰رزیدنت جذب شد و ۱۳۰صندلی بدون دانشجو باقی ماند. همچنین بیش از ۸۰ درصد صندلیهای رشته طب اورژانس نیز پر نشد و از ۴۰۰ظرفیت، تنها ۳۸ نفر وارد این رشته شدند. با تمام اینها، اما مسئولان صنف سلامت همچنان معتقد به کاهش ظرفیتهای پذیرش پزشکی هستند و میگویند افزایش ظرفیتها چالشبرانگیز شده و زیرساخت و بودجه لازم برای این افزایش وجود ندارد. در حالی که در اینباره نیز اسناد و مدارک بودجهای از رشد هفت برابری بودجه آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی حکایت دارد.
مجلس از سال ۱۴۰۱ و مبتنی بر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بودجه آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی وزارت بهداشت و درمان کشور را هفت برابر کردهاست. بر این اساس، بودجه تأمین و تجهیز فضاهای آموزشی و کمک آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی وزارت بهداشت از ۶۸۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به ۵ هزار و ۵۶۳ میلیارد تومان در سال جاری رسیده است!
پس میبینیم بحثهای مرتبط با بودجه هم بیشتر بهانه است تا واقعیت!
معضل اساتید علوم پزشکی
از سوی دیگر بحث کیفیت آموزشی و شلوغی کلاسها هم موضوعی است که از برنامهریزی آموزشی نادرست حکایت دارد. همچنان که پیش از این و قبل از افزایش ظرفیتها هم وقتی به سراغ دانشگاههای علوم پزشکی و بیمارستانهای دانشگاهی میرفتید با دانشجویانی مواجه میشدید که استادی بالای سر آنها نبود تا فرآیند یادگیری به درستی شکل بگیرد! این مسئله در حوزه دستیاری تخصص هم به شکلی جدیتر خود را نشان میدهد، چراکه اهمیت حضور استاد در این دوره جدی است، اما در عمل پزشکانی که به عنوان اساتید علوم پزشکی در دانشگاهها باید حضور داشتهباشند، خیلی وقتها فقط نامشان بر سر در بیمارستانهای آموزشی خورده و مهرشان در دست دانشجویانشان است! استاد مذکور، اما یا در مطب خصوصی خود طبابت میکند یا در سمینارهای خارجی است. البته خیلی وقتها هم در اتاق عمل بیمارستانهای خصوصی که خودش سهامدار آن است ایستاده و عملکرد دستیارش را نظاره میکند! بگذریم از اینکه چنین اساتیدی اغلب همان زیرمیزیبگیران مشهور و جزو آن ۷، ۸ درصد پزشکانی هستند که جرم زیر میزی گرفتن آنها را حتی رؤسای صنف پزشکان هم میپذیرند! با این اوصاف برای ارتقای آموزش پزشکی باید در عملکرد اساتید این حوزه تجدید نظر کرد. همچنانکه همین نگاه از بالا و رفتارهای پادگانی این اساتید یکی از جدیترین دلایل کاهش تمایل به گذراندن دوره تخصص یا انصراف دستیاران و حتی خودکشی آنهاست!
تجربه شکستخورده
کاهش ظرفیت پذیرش پزشک آن هم با وجود شرایط کشور و پیری جمعیت تجربه شکست خوردهای است که طی دهههای ۷۰ تا ۹۰ اتفاق افتاد و ماحصل آن را امروز به شکل کمبود پزشک در رشتههای مختلف شاهد هستیم. چالش خالی ماندن تا ۹۰ درصدی ظرفیتهای تخصص و کمبود جدی پزشکان متخصص به خصوص در رشتههایی مانند اطفال، اورژانس و بیهوشی هم از نامتناسب بودن ورودی و خروجی دانشجوی پزشکی حکایت دارد، چراکه پیشنیاز ورود به دوره دستیاری گذراندن دوره پزشکی عمومی است. پس با کاهش ظرفیتهای پذیرش دوره عمومی در عمل شانس پر شدن صندلیهای دوره تخصص هم کمتر و کمتر خواهد شد. دود این تصمیمات صنفی، اما در چشم همه فرو میرود.